دیر یا زود واقعیت به شما سیلی خواهد زد. از دست دادن کسی، بیماری، خیانت یا وقایع ناخوشایند دیگر، به طور غیرمنتظرهای به سراغتان میآید و شما را از درون سست میکند.
در آن لحظات، این کتاب خردمندانه همان خیری است که میتوانید به آن چنگ بیندازید تا نجات پیدا کنید.
کاری بیشتر از تسکین دردها انجام میدهد؛ هدایتتان میکند و در مرحلۀ رشد و بازپروری کمکتان میکند.
صرف زمان برای مهربانی و آگاهانه رفتار کردن با خود، درد و رنج شما را از بین نمی برد، ولی آنها را تکریم کرده و به معلمی تاثیرگذار برای شما تبدیل میکند.
این کتاب کمکتان میکند تا درسهایی که درد و رنج به شما میآموزند را فرا بگیرید.
طرفدار این کتاب خواهید شد، نه به خاطر خودتان، بلکه به خاطر کسانی که دوستشان دارید و میدانید دیر یا زود واقعیت به آنها سیلی خواهد زد.
پروفسور استیون هیز
بنیان گذار ACT (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد)
این کتاب به همراه CD کتاب صوتی ارائه شده است
برای خرید و دانلود فایلهای صوتی این کتاب اینجا را کلیک کنید.
------------------------
برشهایی از این کتاب:
برش1:
شکاف واقعیت (صفحه 12)
گاهی اثر ضربۀ سیلی واقعیت به سرعت از حافظهمان پاک میشود: میتوان آن را لحظهی گذار یا یک هشیارسازی کوتاه دردناک نامید.
اما گاهی این ضربه به گونهای نواخته میشود که بیحس میشویم و تا چند هفته حیران و سرگردان میمانیم.
اما این ضربه هر جور که نواخته شود یک ویژگی مشخص دارد:
سیلی واقعیت دردناک است نه انتظارش را داریم و نه علاقهای به آن و قطعا آن را نمیخواهیم.
متاسفانه این سیلی تازه شروع کار است و آنچه در ادامهی آن رخ میدهد به مراتب سختتر خواهد بود.
در ابتدا، بیدارمان میکند و سپس خود را با شکاف روبرو میبینیم.
من این مسئله را شکاف واقعیت نامیدم، زیرا در یک سمت واقعیتی قرار دارد که حقیقت زندگی ماست، در سمت دیگر واقعیتی که تمایل داریم آن را داشته باشیم.
هر چه شکاف و فاصله میان این دو واقعیت، یعنی آنچه هست و آنچه تمایل داریم باشد بیشتر شود احساسات برانگیخته شده در ما دردناکتر خواهد بود.
احساساتی از قبیل: حسادت، حسرت، ترس، ناامیدی، شوک، غم و اندوه، خشم، اضطراب، احساس گناه، شاید حتی تنفر، ناامیدی و انزجار.
در حالی که ضربهی سیلی بسیار سریع رخ میدهد، ولی شکاف حاصل از آن چند روز، هفته، ماه یا سال و حتی چند دهه باقی میماند.
-----------------
برش 2:
ادامهی شکاف واقعیت(صفحه 27 و 28)
هر چه شکاف واقعیت بزرگ تر باشد، طوفان عاطفی که برپا میکند عظیمتر خواهد بود.
موجهای دردناکی از احساسات به بدنمان برخورد میکند و بادهای دردناکی از افکار وحشیانه در سر ما میوزند.
زمانی که این طوفان افکار و احساسات ما را فرا میگیرد، حالتی از درماندگی را تجربه میکنیم: هیچ کاری از دستمان برنمیآید و ناامیدانه تلاش میکنیم خود را از غرق شدن نجات دهیم.
پس زمانی که با این طوفان روبرو شدیم،
بهترین کار این است که لنگر کشتی را بیندازیم، و جای خود را محکم کنیم تا بتوانیم اقدامی کارآمد صورت دهیم.
لنگر انداختن به معنای رهایی از شر طوفان نیست؛ بلکه تا زمان عبور طوفان ما را در جای خود نگه میدارد.
--------------
برش 3:
بهترین دوست خود باشید (صفحه 53 و 54)
لحظهای تصور کنید که میتوانید جایتان را در رابطه تغییر دهید و به بهترین دوست خود تبدیل شوید. (شاید ذهنتان بگوید این کاری است مزخرف، بیهوده و ناممکن، ولی اگر تلاش کنید و همچنان به مطالعه این کتاب ادامه دهید، نهایتا خواهید دید این گونه نیست.)
زمانی که یاد بگیرید چگونه این کار را انجام دهید، موقعیت فوقالعادهای خواهید داشت.
چرا؟
زیرا هر کجا که بروید و هر کاری که انجام دهید، بدون توجه به شدت سیلی واقعیتی که با آن مواجه میشوید، بهترین دوست شما همراهتان خواهد بود تا حمایتتان کند: زمانی که متحمل درد و رنج میشوید، با شما همدردی میکند، وقتی مرتکب اشتباه میشوید، درکتان میکند، و زمانی که شهامت خود را از دست میدهید، به شما دلگرمی میدهد.
آن کس خودتان هستید.
--------------
برش 4:
داستانهای ذهنی (صفحه 93)
ما نمیتوانیم مانع داستانگویی صدای درون خود شویم،
ولی میتوانیم در زمان انجام این کار مچ او را بگیریم و واکنش خود را نسبت به این مسئله انتخاب کنیم:
به داستانهای مفید اجازه هدایت گری دهیم و داستانهای بیفایده مانند برگهای رقصان در باد، بیایند و بروند.
--------------
برش 5:
هسته اصلی اغلب ارزشها سه اصلاند:
- رابطه
- توجه
- مشارکت
مثلا در فرزندپروری،
باید با فرزند خود رابطه عاطفی و منطقی و انسانی برقرار کنید. برایش وقت بگذارید...
به نیازهایش، به سلامتش و به تحصیلاتش توجه کنید
و در برخی تفریحات و علایق و فعالیتها با وی مشارکت کنید.